شناخت شخصی خداوند


براي ايجاد رابطه با خداوند چه چيزي لازم است؟








آيا بايد در انتظار وقوع يک علامت عجیب باشيم؟ آيا بايد خود را کاملاً وقف کارهاي ديني و مذهبي نماييم؟ و يا شايد براي اينکه بتوانيم با خدا ارتباط برقرار کنيم بايستي تبديل به انسان خوبي شويم تا او ما را بپذيرد؟ در حقيقت هيچکدام از اين کارها آن چيزي نيست که خدا از ما انتظار دارد. خدا در کتاب مقدس بطور واضح و آشکار به ما ميگويد که چگونه بايد او را بشناسيم. در اينجا شما خواهيد خواند که چطور ميتوانيد يک رابطة شخصي و مستقيم را همين حالا با خدا آغاز نماييد.


اصل شمارۀ يک: خداوند شما را دوست دارد و يک نقشة عالي براي زندگي شما تدارک ديده است.


خداوند نه تنها شما را آفريده است بلکه شما را دوست دارد. در واقع به قدري شما را دوست دارد که مايل است هم اکنون شما او را شناخته و حيات ابدي را در کنار او سپري كنيد. عيسي فرمود: «زيرا خدا جهان را اينقدر محبت نمود که پسر يگانة خود راداد تا هرکه به او ايمان آورد، هلاک نگردد بلکه حيات جاوداني يابد.» (يوحنا 3: 16) مسیح به اين جهان آمد تا همة ما شخصاً خدا را شناخته و نقشة عالي او را درککنيم. فقط مسيح قادر است تا به زندگي ما معنا ببخشد.


چه چيزي باعث مي شود تا ما از شناخت خدا غافل باشيم؟


اصل شمارۀ دو: همة ما گناه کرده ايم و گناه ما را از خدا جدا ساخته است.


ما به خوبي آگاه هستيم که به علت وجود گناه، بين ما و خدا دوري و جدايي به وجود آمده است. کتاب مقدس به ما ميگويد: «جميع ما مثل گوسفندان گمراه شده بوديم و هر يکي از ما به راه خود برگشته بود و خداوند گناه جميع ما را بر وي نهاد.» (اشعيا 53 : 6) در حقيقت طرز برخورد مـا با خدا يکي از اين دو حالت است: يا نسبت بـه خدا تمرد جسته و آشکارا در مقابل خدا طغيان و سرکشي از خود نشان ميدهيم، و يا اينکه به طور منفعل با اين موضوع برخورد كرده و با بي علاقگي و لاقيدي به خدا و راههاي او نگاه ميکنيم. درواقع هر يک از اين دو حالت گواهي است بر وجود آنچه که کتاب مقدس آن را گناه مي نامد، و نتيجة گناه همانطور کـه در کتاب مقدس ميخوانيم اين است: «زيرا مزد گناه موت است، امـا نعمت خدا حيات جاوداني در خداوند ما عيسي مسيح.» (روميان 6 : 23) اگرچه ممکن است بخواهيم با سعي و تلاش خودمان به خداوند نزديک شويم، اما بايد بدانيم که شکست خواهيم خورد.




اين شکل نشان ميدهد که شکاف عظيمي بين ما و خداوند وجود دارد. پيكانهايي که در شكل مي بينيد نشان ميدهد که ما چگونه سعي ميکنيم تا با تلاشهاي خود به خداوند نزديک شويم. شايد فکر کنيم که با انجام دادن کارهاي خوب و يا متوصل شدن به فلسفه هاي اخلاقي ميتوانيم رضايت خدا را جلب نماييم. اما واقعيت اين است که کوشش ما در اين راستا براي پوشاندن گناهانمان کفايت نميکند. چگونه ميتوانيم اين فاصله را پر کنيم؟


اصل شمارۀ سه: عيسي مسيح تنها راهي است که خدا براي ما تدارک ديده است. فقط از طريق عيسي مسيح ميتوانيم خدا را شناخته و محبت و نقشة عالي خداوند را در زندگيمان تجربه کنيم.


همۀ ما سزاوار آن هستيم تا به خاطر گناهانمان مجازات شويم. اما در اين بين يک مشکل وجود دارد و مشکل اين است که سزاي گناه مرگ است. از آنجايي که خداوند مايل نيست تا ما جداي از او بميريم، و به دليل محبتي که نسبت به ما دارد، عيسي مسيح رافرستاد تا بجاي ما بميرد. عيسي مسيح بر روي صليب تمامي گناهان ما را برخود گرفت و تاوان همۀ گناهانمان را پرداخت نمود. در کتابمقدس ميخوانيم: زيرا که مسيح نيز براي گناهان يک بار زحمت کشيد، يعني عادلي براي ظالمان، تا ما را نزد خدا بياورد (اول پطرس 3 : 18) و در آيۀ ديگري ميخوانيم: نه به سبب اعمالي که ما به عدالت کرده بوديم، بلكه محض رحمت خود ما را نجات داد. (تيطس 3: 5) به دليل مرگ عيسي برروي صليب ديگر گناهانمان باعث جدايي مااز خداوند نميشود.




کتابمقدس ميفرمايد: زيرا خدا جهان را اينقدر محبت نمود که پسر يگانة خود راداد تا هر که بر او ايمان آورد، هلاک نگردد بلکه حيات جاوداني يابد. (يوحنا 3: 16) عيسي نه تنها بخاطر گناهان ما مُرد، بلکه از مردگان قيام نمود. (اول قرنتيان 15: 6- 3 را مطالعه کنيد) به اين ترتيب بدون شک مسيح ثابت کرد که قادر است وعدۀ حيات ابدي را بما بدهد. مسيح با رستاخيز خود ثابت نمودکه حقيقتاً پسر خدااست و تنها از طريق او ميتوانيم خدا را بشناسيم. به همين دليل عيسي فرمود: من راه و راستي و حيات هستم. هيچکس نزد پدرجز بوسيلۀ من نميآيد. (يوحنا 6: 14).


خداوند به جاي اينکه از ما بخواهد تا با تلاش و کوشش بيشتر خود به او برسيم، به ما ميآموزد تاچگونه بايد ارتباط خود را با او آغاز کنيم.


مسيح ميفرمايد: «هر که تشنه باشد نزد من آيد و بنوشد. کسي که به من ايمان آورد،چنان که کتاب ميگويد از بطن او نهرهاي آب زنده جاري خواهد شد.» (يوحنا 7 : 37 - 38)مسيح بخاطر محبتي که به ما داشت، مشقت و سختي صليب را تحمل نمود و اکنون از مادعوت ميکند تا ما نيز ايمان آورده و يک رابطۀ شخصي و مستقيم را با او آغاز کنيم.


تنها دانستن اين مطلب که مسيح براي ما چه کاري انجام داده است و چه دعوتي از مـا به عمل ميآورد کافي نيست. براي اين که بتوانيم با خدا رابطه داشته باشيم، لازم است تـا او را به زندگي خود دعوت کنيم.


اصل شمارۀ چهار: هر يک از ما بايد عيسي مسيح را به عنوان منجي و خداوند خود بپذيريم.


کتاب مقدس ميفرمايد: «و اما به آن کساني که او را قبول کردند قدرت داد تا فرزندان خدا گردند، يعني به هر که به اسم او ايمان آورد.» (يوحنا 1 : 12)


ما از طريق ايمان، مسيح را در زندگي خود ميپذيريم. کتاب مقدس ميفرمايد: «زيرا که محض فيض نجات يافته ايد، به وسيلة ايمان و اين از شما نيست بلکه بخشش خداست، و نه ازاعمال تا هيچکس فخر نکند.» (افسسيان 2: 8 - 9) پذيرفتن مسيح به اين معنا است که شما باور داريد مطابق آنچه مسيح ادعا نمود واقعاً پسر خدا است، و سپس از مسيح دعوت کنيد تا هدايت و راهنمايي زندگي شما را در دستان خود بگيرد. (يوحنا 1 : 3 - 8 رامطالعه کنيد) مسيح فرمود: «من آمدم تا ايشان حيات يابند و آن را زيادتر حاصل کنند.» (يوحنا 10 : 10)


دعوت مسيح اين است: «اينک بر در ايستاده ميکوبم، اگر کسي آواز مرا بشنود و در را باز کند، به نزد او در خواهم آمد و با وي شام خواهم خورد.» (مکاشفه 3 : 20)


شما به اين دعوت چه پاسخي ميدهيد؟


اين دو شکل را ملاحظه کنيد.








زندگي هدايت شده توسط خود شخص 

نفس ما بر تخت زندگي نشسته است و فرمانروايي ميکند. 
مسيح خارج از زندگي ما است.
تصميمات اتخاذ شده در ارتباط با ادارۀ زندگي منحصراً در دست خودمان است که اغلب اوقات به ياس و نااميدي ميانجامد


زندگي هدايت شده توسط مسيح 


مسيح بر تخت زندگي ما نشسته است و فرمانروايي ميکند.
نفس ما تسليم مسيح است.
شخص تاثير و هدايت مسيح را در زندگي خود ميبيند.



در حال حاضر کداميک از اين دو دايره نمايانگر زندگي شما است؟
شما خود مايل هستيد که کداميک از اين دو دايره نمايانگر زندگي شما باشد؟


رابطۀ خود را با مسيح آغاز شما ميتوانيد هم اکنون مسيح را در زندگي خود بپذيريد. بخاطر داشته باشيد که مسيح فرمود: «اينک بر در ايستاده ميکوبم، اگر کسي آواز مرا بشنود و در را باز کند،به نزد وي در خواهم آمد و با وي شام خواهم كنيد. . .خورد.» (مکاشفه 3 : 20) آيا مايل هستيد تا به دعوت مسيح پاسخ گوييد؟ اگر اينچنين است پس اينگونه دعا کنيد.


در حقيقت براي سپردن قلب خود به مسيح، مهم نيست که از چه کلماتي استفاده ميکنيد، چرا که مسيح از نيت قلبي شما به خوبي آگاه است. اما اگر نميدانيد چگونه بايد دعا کنيد، اين دعا به شما کمک خواهد کرد تا نيت قلبي خود را در قالب کلمات بيان کنيد. اينگونه دعا کنيد:


«اي عيسي مسيح، من مي خواهم تو را بشناسم. مي خواهم وارد زندگي من شوي. از تو متشکرم که به خاطر گناهان من بر روي صليب جانت را فدا کردي تا اينک بتوانم کاملاً از جانب تو پذيرفته شوم. تنها تو قادر هستي مرا آن گونه عوض کني که بايد باشم. از تو ممنون هستم که گناهان مرا بخشيدي و حيات ابدي را در کنار خداوند به من عطا کردي. زندگي ام را در دستان تو مي سپارم. مطابق ميل خود با زندگي ام عمل کن. آمين.«


اگر هم اينک با صداقت و از صميم قلب مسيح را به زندگي خود دعوت کرديد، پس مطابق وعدة مسيح، او وارد زندگيتان شده است. از اين لحظه به بعد شما يک رابطۀ شخصي را با خدا آغاز کرده ايد. از اين پس از طريق دعا، مطالعة کتابمقدس و مشارکت و مصاحبت با ديگر ايمانداران، خدا را هرچه بيشتر و بهتر خواهيد شناخت و مسير رشد روحاني را تابه ابد طي خواهيد کرد.

قدوس قدوس


ایران رتبه پنجم درلیست سالانه كشورهای جفاكننده به مسیحیان ۲۰۱۲


ایران رتبه پنجم درلیست سالانه كشورهای جفاكننده به مسیحیان ۲۰۱۲











به گزارش آژانس خبری مسیحیان ایران، "محبت نیوز"، سازمان درهای باز "اوپن دورز" سالانه لیستی را از 50 کشور جفا کننده به مسیحیان با عنوان "لیست دیده بان جهانی" منتشر می کند. این لیست رتبه هایی را از یک تا پنجاه به کشور هایی بر اساس شدت جفا به مسیحیان می دهد. امسال نیز این سازمان گزارش ۶۱ صفحه ای را منتشر كرده است كه در صدر این جدول تغییراتی مشاهده شد که ترتیبکشورهای جفا کننده مسیحیان در سال 2011 را به گونه زیر تغییر داد:


1- کره شمالی


2- افغانستان


3- عربستان سعودی


4- سومالی


5- ایران


عراق نیز امسال از رتبه 8 به 9 تغییر كرد که بر طبق این فهرست وضعیتش یک رتبه بهبود یافته است. پاکستان، همسایه دیگر ایران با یک پله سقوط، نام خود را در رتبه 10 در سال 2012 جای داد. ترکیه با رتبه 31، کویت 30، آذربایجان 25، ترکمنستان 18 و ازبکستان با رتبه 7 دیگر همسایگان ایران در لیست کشور های جفاکننده به مسیحیان هستند.


سازمان درهای باز ملاک رتبه دهی خود به کشور ها را بر اساس جفا بخاطر ایمان مسیحی افراد ذکر کرده و معیار خود را بر جفاهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قومی و دیگر مسائل نگذاشته است.


این سازمان در ادامه این لیست ۶۱ صفحه ایی خود توضیحاتی را درباره هر کشور آورده بود. در رابطه با ایران اینگونه نوشته شده است که:


" جفای مذهبی برای برخی اقلیت ها از جمله مسیحیان، بهائیان ، از سال 2005 افزایش داشته است. دولت می گوید که تنها اقلیت های قومی ارمنی و آشوری می توانند "مسیحی" باشند و فارس ها در ذات و فطری مسلمان به حساب می آیند. از این رو مسیحیانی که از لحاظ قومیت فارس محسوب می شوند طبیعتن "مرتد" هستند. همین امر سبب شده است که بطور تقریبی تمامی فعالیت های مسیحی به خصوص آنهایی که به زبان فارسی هستند، از بشارت تا تعلیم کتاب مقدس و انتشار آن و کتب مسیحی فارسی زبان غیرقانونی اعلام می شوند. اگر چه تمامی بدرفتاری های حكومت مذهبی جمهوری اسلامی با مسیحیان نتیجه معكوس داشته و تنها سبب گسترش بیش از پیش کلیسا در این کشور شده است.


بر طبق گزارشات منابع خبری در سال 2011 شماری از مسیحیان بازداشت و یا محکوم به زندان و حتی حكم اعدام دریافت كرده اند اما خبری از اجرای مجازات اعدام برای مسیحیان گزارش نشده است. سازمان "درهای باز" در مدت زمان تهیه گزارش سال گذشته خود نیز گزارشی را از اعدام کسی بخاطر ایمانش دریافت نکرد در حالی که در زمان یاد شده این موضوع مد نظر سازمان بوده است. بر همین اساس نمره ایران در لیست جفا به مسیحیان اندکی کاهش داشت و از 67.5 در سال گذشته به 66 در امسال رسید. در عین حال نمره 10 کشور دیگر در صدر این جدول افزایش یافت و سبب شد که ایران از رتبه دوم به پنجم برسد .


وضعیت آزادی مذهب در ایران برای مسیحیان هیچگونه بهبودی نداشته و موضوع به همان جدیت سال گذشته است و انتظار نمی رود تا تغییراتی هم در این وضعیت در آینده مشاهده شود.


ترس دولتمردان جمهور ی اسلامی از گسترش مسیحیت در کشور ، بیداری روحانی است كه برپایه حقایق است و این ترس از روی توهم نیست. کنجکاوی و علاقه به مسیحیت (و دیگر ادیان غیر اسلامی) در میان مسلمانان ایرانی که از شیعه گری حکومت جمهوری اسلامی سرخورده شده اند، به شدت رو به افزایش است.

عیسی مسیح کیست؟








به نظر شما
• كامل ترين شخصيت تاريخ كيست؟
• بزرگترين رهبر كيست؟
• بزرگترين معلم كيست؟
• چه كسي براي بشريت مفيد بوده است؟
• درتمام طول تاریخ چه كسي مقدس ترین و بی گناهترین انسان بوده است؟




عيسي مسيح مسير تاريخ را عوض كرد. تاریخ بشر به دو بخش پیش و پس از میلاد مسیح تقسیم بندی شده است.

حتي تاريخ روزنامه ای که امروز در دست شما است، گواهی ست بر اينكه عيسي مسيح حدود دو هزار سال پيش مي زيسته است..



آمدن او پيشگويي شده بود

صدها سال قبل از تولد عيسي مسيح، كلام خدا از طريق انبيای اسرایيل آمدن او را پيشگويي كرده بود. كتاب عهد قديم توسط افراد زيادي در طول حدود ۱۵۰۰ سال نوشته شده است كه شامل بيش از ۳۰۰ پيشگويي درباره ی آمدن عيسي مسيح است. تمامي اين پيشگویي ها از قبيل معجزة ی تولّد او، زندگي بدون گناه او، معجزه هایی که انجام داد، مرگ و قيام او همه به انجام رسیده اند.

زندگي عيسي مسيح، گفتار او، مرگ او بر روي صليب، زنده شدن او پس از مرگ و صعود او به آسمان نشان مي دهد كه او يك انسان معمولي نبود. عيسي مسيح ادعا كرد كه من و پدرم خدا، يكي هستيم. او گفت: "من راه و راستي و حيات هستم، هيچ كس نزد پدر نمي آيد مگر بوسيلة من."


زندگي و پيام او در انسان دگرگونی اساسی بوجود مي آورد.
 اگر به زندگي عيسي مسيح نگاه كنيد، پي خواهيد برد كه او و تعلیماتش همواره بر




زندگي انسان های بسياري در سراسر جهان تاثير گذاشته است. هر جا كه تعليمات و تاثير كلام او بوده، در آنجا تقدّس در ازدواج، حقوق زنان و صداي جامعه شنيده شده، مدرسه ها و دانشگاه ها تاسيس شده، قوانين براي محافظت و حمايت از كودكان وضع شده، برده داري پایان يافته و تغيير و تحوّلات زيادي به شكل مثبت در جامعه های مختلف پدید آماده است.






عيسي مسیح براي شما كيست؟ 

زندگي شما در اين دنيا و حيات جاودانی شما پس از به پایان رسیدن زندگیتان در این دنیا، به پاسخ شما به همین پرسش بستگي دارد.اگر عيسي مسيح را آنگونه که حقیقت اوست، از مسيحيت جدا كنيد، چيزي از مسیحیت باقي نمي ماند. مسيحيتی که كتاب مقدس معرفی میکند، يك فلسفة براي زيستن و يا مقرارت خشك مذهبي نيست. مسيحيت حقیقی يعني ارتباط و دوستی شخصي با خدايي كه زنده است و نجات مي بخشد.
.
بنيانگذاري كه زنده است


عيسي مسیح بر صليب كشيده شد، در قبر گذاشته شد و در روز سوم از مردگان برخاست.
 به همين دليل مسيحيّت منحصر به فرد است. 


                                                                      دلايل ايمان 


قيام عيسي مسيح از مردگان، پايه واساس ايمان مسيحي است. دلايل متعددي وجود دارد كه نشان مي دهد چرا آناني كه قيام مسيح را ديدند به آن ايمان آوردند. 

                                                                       پيشگوئيها 
اول: عيسي مسيح خود مرگ و قيام خود را پيشگويي كرده بود و اين واقعه دقيقا همانطور كه او گفته بود عملي شد. 


قبر خالي 

دوم: چون قبر او خالي است. و اين دليلي ديگر بر قيام عيسي مسيح از مردگان است. مطالعه دقيق كلام خدا به ما نشان مي دهد كه پس از مدفون شدن عيسي مسيح، قبر او با سنگ پوشانده و مُهر شد و سربازان رومي از قبر محافظت مي كردند.




شاهدان عيني

سوم: عيسي مسيح پس از قيام از مرگ، خود را به افراد يكه او را مي شناختند دست كم براي ده بار آشكار ساخت. عيسي مسيح نشان داد كه او جسما از مردگان بر خاسته و رويداد قيام او يك خیال و توهم نبوده است. او با شاگردانش غذا خورد و آنان او را لمس كردند. 



    

تاسيس كليسا 

چهارم: تاسيس كليسا دليل ديگري است مبني بر قيام عيسي مسيح از مرگ. در دنيا كليسا همواره
 بزرگترين گردهمايي را در طول تاريخ داشته است.


زندگي هاي تغيير يافته

پنجم: زندگي عوض شدة شاگردان دليل ديگري است بر قيام عيسي مسيح پس از مرگ. آنان قبل از مصلوب شدن عيسي او را ترك كردند، بعد از مرگش نا اميد شدند و ترسيدند. شاگردان انتظار نداشتند كه مسيح دوباره زنده بشود.



اما اكنون پس از قيام مسيح و تجربة قدرت خداوند در روز پنتيکاست، همين شاگردان ترسو و نا اميد بوسيلة قدرت مسيح قيام كرده كاملا عوض شدند. با قدرت او بود كه آنان تمامي دنيا را تغيير دادند. 


اگر كسي صادقانه مدارک و شواهد دال بر خداوندي عيسي مسيح و قيام او پس از مرگ را مطالعه نمايد بي شك پي خواهد برد كه او براستي پسر خدا و مسيح موعود است.
كلام زنده 

عيسي مسيح امروز هم زنده است و وفادارانه زندگي كساني را كه به او توكل نموده و از او اطاعت مي كنند را بركت مي دهد. زندگي كساني را كه مي توانند در دنيا تاثير مثبت بگذارند.

فيلسوف و فيزيكدان معروف فرانسوي پاسكال، نياز انسان به عيسي مسيح را اينگونه تعريف مي كند: در قلب انسانها خلاء يي وجود دارد، جايي كه تنها با حضور عيسي مسيح مي تواند پر بشود.